بسمه تعالی
عدهای مخالف سیاسی بودن دانشجو و هرگونه فعالیت سیاسی او هستند. «در محیط دانشگاه، بعضیها حوصلهی حرکت ندارند؛ میگویند بگذار کارها را بکنیم، درسمان را بخوانیم، زودتر این ورقپاره را بگیریم و مثلاً دنبال کاری برویم... اینها مشمول... بیداری، خیزش و حرکتی که عنوان دانشجویی دارد، نیستند.
سه برداشت از سیاسی بودن دانشجو
در مورد سیاسی بودن دانشجو و اینکه آیا لازم است دانشجو علاوه بر فعالیتهای علمی و پژوهشی خویش، مشارکت سیاسی داشته باشد، سه تفکر وجود دارد:
۱. عدهای مخالف سیاسی بودن دانشجو و هرگونه فعالیت سیاسی او هستند. «در محیط دانشگاه، بعضیها حوصلهی حرکت ندارند؛ میگویند بگذار کارها را بکنیم، درسمان را بخوانیم، زودتر این ورقپاره را بگیریم و مثلاً دنبال کاری برویم... اینها مشمول... بیداری، خیزش و حرکتی که عنوان دانشجویی دارد، نیستند. ۱۳۷۸/۹/۱»
۲. برخی دانشجوی سیاسیِ پیرو و کاملاً فاقد درک و بینش سیاسی میخواهند، تا به عنوان ابزار، افکار آنها را در سطح دانشگاه تبلیغ کند و به اصطلاح به عنوان «توپخانه و مهمات سیاسی» عمل کند. ترویجکنندگان چنین تفکری، عموماً جریانهای سیاسی هستند که تنها در پی کسب قدرت به هر وسیله بوده، با استفاده از جایگاه مهم دانشگاه و موقعیت حساس دانشجویان، اهداف خود را حتی گاهی با نادیده گرفتن امنیت و منافع ملی تعقیب میکنند.
۳. دستهی سوم با رویکردی واقعبینانه به جایگاه دانشگاه و دانشجو و نقش مهم آن در ساختارهای اساسی کشور، بر ارتقای سطح بینش و تحلیل سیاسی دانشجویان، حفظ استقلال و مشارکت سیاسی مناسب با نقش و کارکردهای دانشجویی، تأکید و اهتمام دارند. (محمدی، پگاه حوزه، شماره۲۰۰)
«چیزی که امام حسن مجتبی علیهالسلام را شکست داد، نبودن تحلیل سیاسی در مردم بود. مردم، تحلیل سیاسی نداشتند. چیزی که فتنهی خوارج را بهوجود آورد و امیرالمؤمنین علیهالسلام را آنطور زیر فشار قرار داد و قدرتمندترین آدم تاریخ را آنگونه مظلوم کرد، نبودن تحلیل سیاسی در مردم بود و اِلّا همهی مردم که بیدین نبودند. تحلیل سیاسی نداشتند. یک شایعه دشمن میانداخت؛ فوراً این شایعه همهجا پخش میشد و همه آن را قبول میکردند! ۱۳۷۲/۸/۱۲»
دانشجوی سیاسی کیست؟
سیاسی بودن فضای دانشگاهها و فعالیت سیاسی دانشجویان به چه معناست و چه الزاماتی دارد؟ «بنده دلم میخواهد این جوانان ما، شما دانشجویان؛ چه دختر، چه پسر و حتی دانشآموزان مدارس -روی این ریزترین پدیدههای سیاسی دنیا فکر کنید و تحلیل بدهید. گیرم که تحلیلی هم بدهید که خلاف واقع باشد؛ باشد! خدا لعنت کند آن دستهایی را که تلاش کردهاند و میکنند که قشر جوان و دانشگاه ما را غیر سیاسی کنند. کشوری که جوانانش سیاسی نباشند، اصلاً توی باغ مسائل سیاسی نیستند، مسائل سیاسی دنیا را نمیفهمند، جریانهای سیاسی دنیا را نمیفهمند و تحلیل درست ندارند، مگر چنین کشوری میتواند بر دوش مردم، حکومت و حرکت و مبارزه و جهاد کند؟! بله، اگر حکومت استبدادی باشد، میشود. حکومتهای مستبد دنیا، صرفهشان به این است که مردم سیاسی نباشند؛ مردم درک و تحلیل و شعور سیاسی نداشته باشند. اما حکومتی که میخواهد به دست مردم کارهای بزرگ را انجام دهد؛ نظام را میخواهد با قدرت بیپایان مردم به سر منزل مقصود برساند و مردم را همه چیز نظام میداند، مگر مردمش -بخصوص جوانان، و بالاخص جوانانِ دانشجویش- میتوانند غیر سیاسی باشند؟! مگر میشود؟! عالِمترین عالِمها و دانشمندترین دانشمندها را هم، اگر مغز و فهم سیاسی نداشته باشند، دشمن با یک آبنبات تُرش میتواند به آن طرف ببرد؛ مجذوب خودش کند و در جهت اهداف خودش قرار دهد! این نکات ریز را باید جوانان ما درک کنند. ۱۳۷۲/۸/۱۲»بنابراین معنای صحیح سیاسی بودن دانشگاهها همان «قدرت تحلیل سیاسی داشتن» است، نه تبدیل شدن به بلندگویی برای احزاب و گروههای مختلف. چرا که این «عدم استقلال» دور شدن از هدف اصلی «سیاسی شدن دانشگاهها» است. «بنده یک وقت عرض کردم دانشگاهها باید سیاسی باشند و دانشجو باید سیاسی باشد. معنای این حرف آن است که دانشجو باید قدرت تحلیل سیاسی داشته باشد تا جبههبندیهای دنیا را بشناسد؛ تا بفهمد امروز دشمن کجاست و از کجا و با چه ابزاری حمله میکند. ۱۳۷۴/۸/۱۰»
من تأکید میکنم، تشکلهاى دانشجویى -که عمدهی نمایندگان آنها، در اینجا تشریف دارید- نوع برنامهریزى و کار را به کیفیتى قرار دهید که دانشجو قدرت تحلیل سیاسى پیدا کند؛ هر حرفى را به آسانى نپذیرد و هر احتمالى را به آسانى در ذهن خودش راه ندهد یا رد نکند؛ این قدرتِ تحلیل سیاسى، خیلى مهم است. ۱۳۸۵/۷/۲۵»
دانشجوی سیاسی فحاش و بی انصاف نیست.
در نهایت میتوان گفت پس از کسب علم، مهمترین وظیفهی دانشجو فهم سیاسی پیدا کردن است. اما نباید تصور کرد که این مجوزی برای هر گونه عمل و حرکت سیاسی در دانشگاهها است. معنای صحیح سیاسی شدن نیز قدرت تشخیص جبههبندیها، دوستیها و دشمنیها توانایی تحلیل وقایع و حوادث و در یک عبارت «بصیرت» پیدا کردن است. «در خودتان بصیرت ایجاد کنید. قدرت تحلیل در خودتان ایجاد کنید؛ قدرتی که بتوانید از واقعیتهای جامعه یک جمعبندی ذهنی برای خودتان بهوجود آورید و چیزی را بشناسید. این قدرت تحلیل خیلی مهم است. ۱۳۷۷/۱۱/۱۳»
این مطلب از سایت khamenei.ir گرفته شده است.